چشمانداز سال اول زندگی کودک - بخش دوم ( روانشناسی کودک قسمت پنجم )
چشمانداز سال اول زندگی - بخش دوم
در مطلب پیش بررسی رشد نوزادتان در سال اول زندگی را شروع کردیم. برای راحتی کار این سال را به چهار دورهی سه ماهه تقسیم کردیم و نگاهی اجمالی به شش ماه اول انداختیم. در این مطلب شش ماه دوم از سال نخست زندگی کودک را بررسی میکنیم.
شش تا نه ماهگی
حدود شش ماهگی مقارن با ظهور احساس تازهای است که آن را ترس از تازگی نامیدهاند. فرزند شما در شش ماه اولیه زندگیش مفهوم مشخصی از چیزهایی که برای او آشنا هستند، صورت و افراد، کسب میکند. اکنون ذهن او به اندازهای رشد کرده که میتواند چیزها و افرادی که برای او آشنا نیستند تشخیص دهد. گذاشتن نوزاد در این سن نزد افراد ناشناس باید بسیار به تدریج انجام گیرد. او را ناگهان در شرایط جدیدی قرار ندهید. اگر آشنایی نوزاد با فرد یا افرادی او را به گریه میاندازد، در واقع او با گریه کردنش به شما میگوید که میترسد. به او فرصت بدهید، هر چه بیشتر بهتر.
در این سن او علاقه زیادی به صدا در آوردن از خودش دارد، اکنون آن صداهای بیمعنی که حدود دو سه ماهگی صحبت بین شما و فرزندتان را تشکیل میداد تبدیل به یک سیستم ثابت و منسجم بازی کلمات میشود. معمولا اولین دندان حدود سن هفت ماهگی در میآید. به هنگام دندان در آوردن، کودک احتیاج فراوانی به گاز گرفتن اشیاء دارد، به این علت است که باید برای او اسباب بازیهایی که بتواند آنها را میان آروارههایش فشار بدهد تهیه کنید.
در فاصله بین شش تا نه ماهگی کودک شیفته تکرار است. او یک کار را آنقدر تکرار میکند تا احساس کند بر آن تسلط کامل پیدا کرده است. مثلا چیزی که روی میز صندلیاش است بر میدارد و باز بر میدارد. شخص بالغ از تکرار مکررات خیلی زود خسته میشود و نمیتواند لذتی را که نوزاد از تکرار کارها میبرد درک کند.
بازی و لذت تقلید کردن از سن شش ماهگی شروع میشود. این فعالیت در تمام دوران طفولیت یکی از قویترین محرکهای اجتماعی باقی خواهد ماند. کودک شش ماهه حرکات و صدای پدر و مادرش را تقلید میکند (مثلا تمیز کردن میز با یک دستمال). او خیلی پیشتر از آنکه بتواند صحبت کند، میتواند وسیلهای برای انتقال پیغامهایش پیدا کند. او مانند مسافری در کشوری خارجی است که گرچه زبان آن مملکت را نمیداند ولی با حرکات دست و صورت میتواند چیزی را که میخواهد بفهماند.
بیشک حدود سن هشت ماهگی، او قادر به سینه خیز رفتن است. با این فعالیت او میتواند دنیای دور و برش را بهتر بررسی کند. در هشت یا نه ماهگی، نوزاد بزرگتر از آن است که در دستشویی یا وان کوچک او را حمام کرد. او میتواند در وان بزرگ حمام کند. ولی باید آب خیلی کمی در وان بریزید. زیرا اگر او را تنها بگذارید احتمال دارد خفه شود. موقع حمام کردن تعدادی اسباب بازی هم در اختیارش بگذارید، فنجان پلاستیکی، اسباب بازیهای پلاستیکی ، لیف و غیره. آب بازی یکی از محبوبترین بازیهای بچههاست. شاید به این جهت که آنها را به یاد زندگیشان داخل رحم مادر، در داخل مایع، میاندازد. به هر صورت علت این علاقه هر چه باشد، بازی کردن در آب یکی از آرامکنندهترین بازیها برای اطفال است.
بعد از سینه خیز رفتن، کودک شروع به چهار دست و پا رفتن میکند. به محض اینکه شروع به سینه خیز رفتن میکند و خصوصا اگر بتواند روی پاهایش بایستد، باید تمام چیزهایی را که برایش خطرناک است از دسترسش دور کنید. مواظب باشید که سوزن، میخ، پونز یا هر شیء دیگری که امکان دارد کودک در دهانش بگذارد روی زمین نباشد. همیشه به خاطر داشته باشید که کودک هر چیزی را که پیدا کند اول به دهانش میبرد. هر چیزی که از جایی آویزان باشد، مثلا نخ یا طناب، او را بر میانگیزد که آن را بکشد. مواظب باشید که این کوچولوی خستگیناپذیر سر به هوایتان شیء سنگینی را روی خودش نیندازد.
گهگاه فرزندتان را خارج از پارکش بگذارید. گوشه یک اتاق یا حتی تمام یک اتاق خالی از چیزهای خطرناک، حیطه عمل خوبی برای تمام یک روز است. علاقه فراوان کودک بین شش تا نه ماهگی به کشف چیزهای جدید او را بر میانگیزد که گاه نیم ساعت پشت سرهم به تنهایی بازی کند. وسایل مورد استفاده جاری خانه، بهترین اسباببازی ها در این سن هستند(دیگ، کاسه و...).
سن مشخصی که در آن کودک بتواند شستش را باز کند و اشیاء را رها کند از کودکی به کودک دیگر بسیار متفاوت است. به هر صورت هرگاه این مرحله از رشد فیزیکی کودک فرا رسد، دوره مشکلی برای مادر شروع میشود. کودک بازی جدیدی را فرا گرفته که «بازی کن، رهاکن، و پرت کن» نام دارد. کودک در این سن از پارک بیرون میپرد و از بالای صندلیش خود را روی زمین میاندازد. این کار او برای ناراحت کردن شما نیست. این بازی جزیی است از مجموع تحقیقات او درباره جهان و اجزای تشکیلدهنده آن. این کار در واقع کشف رابطه بین قابلیت جدید است و قانون جاذبه زمین، هرچند کودک نمیتواند آن را با فرمولهای ریاضی بیان کند.
موضوع اصلی بازی در این سن گذاشتن و «برداشتن» است. اشیای مورد استفاده در خانه جالبترین اسباببازیها هستند. بازی با بطری بزرگ پلاستیکی با دهانه گشاد یا وسایل متداول مختلف برای او بسیار لذتبخش خواهد بود. سبد کاغذهای باطله، مملو از کاغذ و پاکتهای مختلف، کودک خردسال را در این سن مدتها مفتون خود میکند.
نه تا دوازده ماهگی
برخی از بچهها درسن نه ماهگی راه افتادهاند. بعضی دیگر در یک سالگی و برخی دیگر در سیزده، چهارده ماهگی شروع به راه رفتن میکنند. ولی این که کودک در چه سنی شروع به راه رفتن میکند اهمیت چندانی ندارد. سه ماه آخر اولین سال زندگی او، دوره گذار از حالت افقی به حالت عمودی است. او دیگر به هنگام عوض کردن کهنهاش، به آرامی دراز نمیکشد که شما کارتان را بکنید. بلکه برعکس درست مثل یک «کرم خاکی» شده است. و احتمالا به هنگام لباس پوشیدن با شما همکاری میکند. در این دوره سه ماهه است که کودک شروع به بازیهای پیشرفتهای چون «دست زدن» و دیگر بازیهای تقلیدی مخصوص نخستین دوران کودکی میکند. اگر چه نوزاد هنوز قادر به صحبت کردن نیست، اما قسمت اعظم چیزهایی را که به او میگویید میفهمد. دستورهای ساده را درک میکند و تعدادی کلمات را که نقش واژههای کلیدی در بازیها و فعالیتهای روزمره دارند، مثل حمام یا غذا میفهمد.
اکنون باید کمک کنید نام چیزهایی که او را احاطه کرده است یاد بگیرد. این کار سادهای است. هر دفعه فقط یک کلمه به کار برید. چیزهایی که دنیای کودک را تشکیل میدهند شناسایی کرده و آنها را به او نشان دهید. وقتی او را حمام میکنید، دستتان را در آب کرده و تکان دهید و بگویید «آب». وقتی به او یک قاشق کمپوت سیب میدهید بگویید «کمپوت». اگر در ماشین هستید و از کنار یک کامیون رد میشوید کامیون را به او نشان بدهید و بگویید «کامیون». این بازی اسمگذاری را در همه جا و همیشه میتوانید بکنید.
ممکن است که در این مرحله فقط چیزهایی را که به او میگویید در ذهنش ثبت کند. در مرحلهای که شروع به صحبت کردن کند، خیلی بعدتر، او این کلمات را تکرار خواهد کرد. این بازی نامگذاری یکی از مهمترین کارهایی است که برای رشد زبان فرزندتان میتوانید انجام دهید.
در این دو یا سه ماه آخر نخستین سال زندگی فرزندتان میتوانید او را با کتاب آشنا کنید. شاید تعجب کنید و بگویید «کتاب؟... مسخره است. اون کتابو میذاره تو دهنش»، ولی یادتان باشد که او از این راه میخواهد بفهمد اجسام چه هستند، کتاب هم از آن جمله است. کتابهایی که در این سن در اختیار او میگذارید باید یا پارچهای باشند یا از جنس مقوای ضخیم. لازم نیست که کتابها داستانی داشته باشند، زیرا او برای فهمیدن داستان هنوز پخته نیست، بلکه فقط تصاویر اشیای آشنا (به همراه فقط یک کلمه) کافی است. این اولین کتابها در واقع جزیی از بازی نامگذاری خواهد بود.
تصاویر را به او نشان دهید و با صدای بلند کلمهای را که با آن مناسبت دارد ادا کنید. بعد او میخواهد خودش کتاب را بگیرد، کتاب را ناز میکند، این طرف و آن طرف میزند و بعد هم میگذارد در دهانش! بعدها، تصاویر را نگاه خواهد کرد و کلمات غیر قابل فهمی بیان خواهد کرد. این کار برای او یعنی «خواندن». ولی این کار او را تحقیر نکنید. با گذاشتن کتاب در اختیار او در این سن، پایههای علاقه به مطالعه را در او به وجود میآورید.
در مطلب آینده چهار توصیه برای این اولین سال زندگی خواهیم آورد که به شما کمک میکند از برخی از اشتباهات بر حذر باشید.
مطالب مرتبط :
روانشناسی کودک - سوء تفاهمهایی درباره روانشناسی کودک
- ۹۴/۰۸/۱۵