روانشناسی کودک - نیازهای نوزاد ( روانشناسی کودک قسمت سوم )
نیازهای نوزاد
در قسمت قبلی از اهمیت برآورده کردن نیازهای اساسی نوزاد صحبت کردیم و گفتیم اگر شما، والدین، بتوانید احتیاجات اساسی نوزاد خود را برآورده کنید و او راضی باشد، به حداکثر شکوفایی خود دست مییابد. سپس بحث احتیاجات اساسی کودک را با تغذیه و حرارت شروع کردیم. در این قسمت به سایر این نیازها میپردازیم.
خواب
سومین احتیاج اساسی نوزاد خواب است. کودک به طور طبیعی این احتیاجش را برآورده میکند. او آن قدر که لازم است میخوابد. هنگامی که به اندازه کافی خوابید بیدار میشود. با تمام اینها ذکر چند نکته در مورد برنامه و عادات خواب کودک بیفایده نخواهد بود.
برای این که نوزاد بخوابد لازم نیست که خانه آرام و ساکت باشد. همه ما مادرانی را دیدهایم که در خانه تک پا راه میروند و تا کسی وارد خانهشان میشود میگویند «هیس، بچه خوابیده!» این کار واقعا لازم نیست. در واقع اگر با کوشش فراوان خانه را ساکت نگاه دارید این سکوت مطلق شرط لازم برای خوب خوابیدن فرزندتان خواهد شد.
بنابراین وقتی فرزندتان خواب است همان طوری رفتار کنید که معمولا میکنید و خصوصا اگر دلتان میخواهد در اتاق دیگری میتوانید به رادیو گوش کنید یا تلویزیون نگاه کنید.
نکته دیگری که در مورد ساعتهای خواب کودک میخواهیم گوشزد کنیم این است که این ساعتها کاملا با ساعت خواب افراد بالغ متفاوت است. نوزاد خیلی کوچک به محض این که شیرش را خورد میخوابد. اما به تدریج بیداری بعد از شیر خوردن طولانی میشود. این مساله در روز اصلا ناراحتکننده نیست ولی به هنگام شب اذیتکننده است. نیمه شب وقتی شیر نوزاد را میدهید دلتان میخواهد بلافاصله بخوابید، زیرا فردا صبح زود باید بیدار شوید. ولی نوزاد چیزی در این مورد نمیفهمد. او راضی و خوشحال است و نمیخواهد بلافاصله بخوابد. میخواهد بازی کند و کمی بیدار بماند.
ممکن است نوزاد به علتی نیمه شب از خواب بیدار شود و گریه کند. شاید به علت درد روده یا معده، که کاری از دست شما برنمیآید. میبینید که حتی وقتی او را بغل میکنید و نوازشاش میکنید آرام نمیشود و گریهاش تمامی ندارد. کودک از زور گریه نفساش بند آمده و شما که از بیخوابی سرپا بند نیستید سعی میکنید او را آرام کنید تا بتوانید دوباره بخوابید. شاید از دست او عصبانی شوید. شاید هم دلتان بخواهد او را هل بدهید، کتکش بزنید و سرش فریاد بزنید تا ساکت شود: «خفه شو! نمیفهمی باید بخوابیم!»
پدر و مادر از آنجایی که تا به حال کسی از چنین لحظاتی برای آنها صحبت نکرده ممکن است احساس گناه شدیدی کنند. ولی اگر چنین احساسی به شما دست دهد پدر و مادری کاملا طبیعی هستید. گفتم «احساس کرده باشید». ولی اگر واقعا کنترلتان را از دست داده و فرزندتان را کتک زده باشید در این صورت باید با یک پزشک مشورت کنید. طبیعی است که در چنین شرایطی انسان خود را بیچاره و عصبانی احساس کند ولی باید اعمالش را کنترل کند.
عوض کردن کهنه
احتیاج اساسی دیگر نوزاد دفع مواد زائد بدنش است (ادرار و مدفوع). این احتیاج را هم او به تنهایی برآورده میکند. در این مورد عملا ناراحتی خاصی نخواهید داشت مگر آن که این اشتباه عظیم را مرتکب شوید که بخواهید در اولین سال زندگیاش، کنترل ادرار و مدفوع را به او بیاموزید.
ممکن است شما خودتان مقید به عادتهای خاصی باشید که به هنگام کودکی به شما تحمیل کردهاند و به این علت از کهنه کثیف بیزار باشید. اگر در چنین وضعیتی قرار دارید سعی کنید که این احساسات خود را به فرزندتان منتقل نکنید. او چنین احساسی نسبت به ضایعات بدنش ندارد. تنها نتیجه انتقال این کراهت مشکلتر شدن کارتان در زمان آموزش کنترل ادرار و مدفوع خواهد بود.
احتیاج به تماس بدنی
احتیاج اساسی دیگر نوزاد نوازش و یا به قولی «قوت قلب تماس فیزیکی» است. کودک فقط از راه تماس بدنی متوجه میشود دوستش دارند: یعنی با بغل کردن، نوازش کردن، تکان دادن و صحبت کردن با او، آواز خواندن برای او.
بنابراین هرگاه غریزهتان حکم کرد، فرزندتان را در آغوش بگیرید، نوازشش کنید، تکانش دهید و برایش آواز بخوانید. بغلش کنید! اگر دلتان میخواهد هزار بار فشارش بدهید! نه، نترسید، با این کار زیادی لوسش نمیکنید. او تنها از این راه میفهمد دوستش دارند.
احتیاجات ذهنی
احتیاجات نوزاد شما محدود به چیزهایی که نام بردیم نمیشود. او احتیاجات اساسی ذهنی نیز دارد. برای درک این احتیاجات باید ببینیم که دنیا از نظر نوزاد چگونه است.
همیشه باید به خاطر داشته باشید که در نظر کودک جهان مانند فیلمی است که تصویرهایش به تدریج شکل میگیرند. مثلا شما وقتی برای مطالعه روی یک صندلی مینشینید ، کاملا میدانید که صندلیای که رویش نشستهاید یا کتابی که میخوانید یا چراغی که کنار دستتان است «شما» نیستید. اما فرزندتان این را نمیداند. با قرار دادن او در معرض انگیزههای مختلف عاطفی میتوانید کمکش کنید تا دنیایش ثابت گردد. هر چه قدر کودک بیشتر ببیند و بشنود همان قدر بیشتر دلش میخواهد ببیند و بشنود.
اعتقاد قدیمیای که بر اساس آن هرکسی به هنگام تولد با مقدار مشخصی هوش و استعداد به دنیا میآید دیگر قدرت مقابله با نتایج تحقیقات را ندارد: نتایج علمی نشان میدهند که هر کودکی از نظر ارثی حداکثر ظرفیت هوشی بالقوهای دارد که با بزرگ شدن میتواند به این حداکثر برسد. برای یکی ممکن است که این حداکثر هوش در سطح یک نابغه باشد و برای دیگری سطح هوش متوسط و برای یک نفر دیگر حتی پایینتر از سطح متوسط. ولی رسیدن به این حداکثر ظرفیت هوشی، بستگی به میزان انگیزههای احساسی و ذهنیای که او در پنج سال اول زندگی در معرض آن قرار گرفته است دارد.
به فرزندتان برای بازی اشیا مختلف بدهید، اشیایی که بتوانند بینایی ، شنوایی، بویایی و دیگر احساسات او را برانگیزند. اشیایی در اختیارش بگذارید که بتواند آنها را فشار دهد، بمکد، بجود و از هم جدا کند.
چیزهایی که تقریبا در تمام خانهها پیدا میشوند از عهدهی این کار بر میآیند : تکههای پارچههای تمیز که میتواند لمس کند و بجود، بطری و ظرفهای پلاستیکی برای فشار دادن و این طرف و آن طرف زدن، گیره رخت برای اینکه از آنها برای خودش دندان بگذارد و.... این فهرست تمامی ندارد. البته از آنجایی که هر چیزی که به او بدهید مقصد اولش دهان اوست، باید مواظب باشید که چیزهای خیلی کوچک به او ندهید زیرا خطر خفگی وجود دارد.
اسباببازی فروشیها هم چیزهای جالبی ارائه میدهند! جغجغهای که بتوان آن را آویزان کرد یا اسباببازیهایی که میتوان آنها را به طور عمودی و یا افقی روی تخت یا گهواره کودک آویزان کرد تا او بتواند آنها را لمس کند. یا مثلا یک آکواریوم کوچک پلاستیکی با ماهیهای رنگارنگ که میتوانید کنار تختش بگذارید. خودتان هم میتوانید اسباببازیهایی برای انگیزش حسی فرزندتان درست کنید. هر شیء رنگی که بتوان آن را در دست گرفت و با آن بازی کرد، البته این اجسام باید به اندازه کافی بزرگ و بیخطر باشند که بشود از آنها به عنوان اسباببازی استفاده کرد. گوشه و کنار خانهتان را بگردید یا سری به بازار بزنید ببینید خودتان چه چیزی میتوانید برای او درست کنید.
ولی فراموش نکنید که کودک این اسباببازی را بیشتر از هرچیز دیگری دوست دارد «مادر - پدر». هر طور که دوست دارید با فرزندتان صحبت و بازی کنید. میتوانید با صحبت کردن شروع کنید.
بسیاری از مادران شیر بچه را میدهند، کهنهاش را عوض میکنند، حمامش میکنند بدون اینکه یک کلمه صحبت کنند. چرا از این موقعیتها برای صحبت کردن استفاده نکنیم. مسلما او چیزی را که میگویید نمیفهمد، ولی لحن صدای شما برای او انگیزهای حسی و ذهنی است.
به او چه بگویید؟ هر چه دلتان میخواهد. مثلا: «الان وقت حمومه، نینی کوچولو خوشحاله. حموم امروز میچسبه؟ یا «حالا باید عوضت کنم ، پوشک قدیمی رو اینطوری بر میدارم و بعد پوشک تمیزو تا میکنم، میذارم زیرپات، اینطوری ، آهان حالا میبندمت. تموم شد». هر مادری خودش میتواند پیدا کند چه چیزی به بچهاش بگوید و چه آوازی برایش بخواند.
در مطلب آینده نظری اجمالی به رشد نوزادتان در اولین سال زندگیاش خواهیم انداخت.
مطالب مرتبط :