روانشناسی - موفقیت - سبک زندگی

در مطلب گذشته سو‌تفاهم‌هایی در مورد روانشناسی کودک  را بررسی کردیم و از اهمیت پنج سال اول زندگی کودک گفتیم. در این پست و پست‌ بعد از اهمیت برآورده کردن نیازهای نوزاد می‌گوییم و این نیازها را بررسی می‌کنیم.
شناخت کودک از خویش از لحظه تولد آغاز می‌شود. بیایید این شناخت و اعتماد به نفس ناشی از آن را با یک عینک مقایسه کنیم. کودک برای هر یک از مراحل رشدش تا شش سالگی، شیشه‌ای مناسب انتخاب می‌کند. شیشه هر دوره به شیشه مرحله قبلی اضافه می‌شود.

حال بیایید شیشه‌های اولین سال را بررسی کنیم. این دوره از لحظه تولد آغاز می‌شود و تا زمان راه افتادن نوزاد ادامه می‌یابد. برای بیشتر کودکان، این دوره یک سال است. برای برخی که زودتر راه می‌افتند نه ماه و بعضی دیگر شانزده ماه و برای بعضی دیگر بیشتر طول می‌کشد.

بعضی از مادران فکر می‌کنند: «اون که چیزی نمی‌فهمه. نوزاده و بیشتر وقتا خوابه. وقتی بیدار می‌شه شیرشو می‌خوره، کهنه‌اش رو عوض می‌کنم و حمامش می‌کنم. زندگی نوزاد تو همین خلاصه می‌شه. هنوز کوچک‌تر از اونه که بتونه چیز زیادی یاد بگیره. بعدا یاد می‌گیره بنشینه، تو تختش بازی کنه و چار دست و پا راه بره، ولی هنوز برای یاد گرفتن چیزی خیلی کوچیکه.»
اشتباهی بزرگ‌تر از این ممکن نیست. فرزند شما از همان لحظه اول تولد شروع به یادگیری می‌کند. طی اولین سال، مهم‌ترین چیزی که فرزندتان کسب می‌کند، دید اساسی نسبت به زندگی است. او از دیدگاه نوزادانه خود فلسفه حیات و احساسات بنیادینی را نسبت به حقیقت زندگی تدوین می‌کند. او در حال پایه‌ریزی احساساتی است که در آینده نسبت به زندگی خواهد داشت، حال ممکن است که در نظر او زندگی سرشار از شادی و اعتماد باشد و یا برعکس مملو از عدم اعتماد و بدبختی.
محیطی که برای فرزندتان فراهم می‌کنید، تعیین کننده اعتماد یا عدم اعتمادی است که در او شکل می‌گیرد. این محیط عنصری از نظام بینشی او است که از ورای آن به جهان می‌نگرد. اگر در طول اولین سال عینکی خوش‌بینانه به چشم بزند، هنگامی که بزرگ شود شخصی خوش‌بین خواهد بود. ولی اگر برعکس عینکی بدبینانه به چشم بزند، در زندگی تبدیل به انسانی عمیقا 
بدبین خواهد شد.
اولین سال زندگی نسبت به مراحل بعدی، از نظر رشد روانی اهمیت بسیاری دارد. زیرا نوزاد برای زندگی کاملا وابسته به شماست. برای این که فرزند نوزادتان حداکثر امکاناتش را رشد دهد چه کار باید بکنید؟ اگر شما، والدین، بتوانید احتیاجات اساسی او را برآورده کنید و او راضی باشد، او به حداکثر شکوفایی خود دست می‌یابد. پس ببینیم که این احتیاجات اساسی چه هستند.

‌تغذیه
مبرم‌ترین احتیاجات نوزاد تغذیه است. نوزاد گرسنگی را به صورت واقعیتی عمیق و آنی احساس می‌کند. زمانی که هنوز خیلی کوچک است، مثلا حدود یک ماهگی از درد گرسنگی از خواب بیدار می‌شود. وقتی که شیرش را خورد دوباره می‌خوابد تا این که دوباره از گرسنگی از خواب بیدار شود.  بعد، دوره‌های بیداری طولانی‌تر می‌شود. دیگر بلافاصله بعد از شیر خوردن نمی‌خوابد. چگونه این احتیاج به تغذیه کودک را بر طرف سازیم؟ خیلی ساده: رضایت خاطر او را فراهم آورید. این به نظر خیلی ساده می‌آید و در واقع ساده هم هست، اما جامعه بیهوده آن را تبدیل به مساله پیچیده‌ای کرده است.

شیر مادر یا شیر خشک: مساله‌ای که بد مطرح شده
با مباحثه میان طرفداران و مخالفان شیر مادر یا شیر خشک دادن به نوزاد، شرایط را مغشوش کرده‌ایم. بحثی دائمی میان دکترها، پرستارها و اطرافیان در این مورد وجود دارد. مثلا گاهی اوقات حتی این گونه بحث‌ها موجب می‌شود مادر به این علت که شیر خودش را به فرزندش نمی‌دهد احساس گناه کند.

این مجادله فقط یک جواب دارد. تصمیم در مورد انتخاب روش شیر دادن فرزندتان فقط با خود شماست. با این‌همه، اگر به نوزادتان شیر خشک می‌دهید، سعی کنید او را طوری بغل کنید که انگار شیر خودتان را به او می‌دهید و به خاطر داشته باشید که کودک را به اندازه کافی نوازش کنید.
آیا شیر دادن به نوزاد باید تابع ساعت‌های خاص و منظم باشد یا مطابق میل نوزاد؟
حال ببینیم که چه موقع باید به نوزاد شیر داد؟ جواب این سوال طبیعتا این است: هر وقت که او گرسنه است. متاسفانه جواب این سوال ساده در زمان ما بیهوده پیچیده شده است.
زمانی بسیاری از مردم فکر می‌کردند که هر چه زودتر یک سری عادات را به نوزاد بیاموزند بهتر است. به نظر این دسته مهم‌ترینِ این عادات دادنِ شیر بچه راس ساعت‌های مشخص بود. به این ترتیب بود که دکترها مقرر کردند که باید هر سه یا چهار ساعت یکبار به نوزاد شیر داد. مادرها می‌بایست طبق این برنامه به نوزادشان شیر می‌دادند. این رژیم غذایی وحشتناک یکی از اساسی‌ترین اصول پرورش کودک را از نظر روانشناسی زیر پا می‌گذاشت: احترام به شخصیت کودک.

هر نوزاد فردی منحصر به فرد است و احتیاجاتش برای تغذیه با دیگری متفاوت است. حال چه طور توانسته‌ایم فکر کنیم که می‌توان برنامه‌ای مشخص را به تمام نوزادان تحمیل کرد که برای تمام آنها مناسب باشد؟ مسلما شیردادن نوزاد هر سه یا چهار ساعت غلط است. منطقا غیر ممکن است که این برنامه مناسب حال فرزند شما باشد. زیرا نه تنها فرزند شما متمایز از تمام کودکان دیگر است، بلکه حتی احتیاج او به تغذیه از روزی به روز دیگر فرق می‌کند.

ببینیم اگر به طفلی سر ساعات مشخص غذا بدهند چه به سرش می‌آید؟ هنگامی که طفل گرسنه است خود را محروم حس می‌کند. نوزاد هنگامی که گرسنه است، گرسنگی برای او نیرویی مسلط بر همه چیز است. احساس گرسنگی برای او یک کل است. او هیچ تاخیری نمی‌پذیرد: او احتیاج به خوردن دارد.
 هنگامی که گرسنه است و به او غذا نمی‌دهید، برای جلب توجه شما به گرسنگی‌اش از تنها راهی که بلد است، یعنی گریه کردن استفاده می‌کند. هر قدر زمان بگذرد و به او غذا ندهید، همان قدر فریادها بلندتر و خشن‌تر می شود. گویی نوزاد به شما می‌گوید: «به عجب دنیایی اومدم؟ من نشستم اینجا، گریه و داد و بیداد می‌کنم که بابا من گرسنه‌امه ولی کسی به من غذا نمی‌ده!» همین طور که دقایق می‌گذرد نوع فریادها هم عوض می‌شود: به عوض بیان روشن و رسای یک احتیاج ساده به خوردن، گریه‌ها تبدیل به فریادهای خشم و ناامیدی می‌شود.

اگر شیر دادن به نوزاد طبق ساعت‌های مشخص باشد او به تدریج کشف می‌کند که می‌تواند با تمام نیرو گریه کند بی ‌این که نتیجه‌ای داشته باشد. در این موقع چیزی به او نخواهند داد. نوزاد می‌تواند دوعکس العمل داشته باشد: خشم و یا برعکس بی‌قیدی، گویی دیگر هیچ امیدی به ارضای احتیاجاتش ندارد. او یاد می‌گیرد خشمش را سرکوب کند و تسلیم خطرناکی جای این خشم را می‌گیرد. ولی کودک،  چه همیشه خشمگین باشد و چه شیوه تسلیم و بی‌قیدی را اتخاذ کند، در هر دو حالت نتیجه یکی است: بی‌اطمینانی اساسی نسبت به زندگی.

روز به روز تعداد بیشتری از پزشکان به مادران توصیه می‌کنند که به نوزادشان مناسب تقاضای او غذا بدهند. این روش بدیهی و روشن است. اجازه دهید نوزاد خود با بیدار شدن و گریه کردنش به شما بگوید چه موقع گرسنه است.
برای این که فرزندتان به خود و دنیایی که در آن زندگی می‌کند اعتمادی عمیق داشته باشد – شرط اساسی خودانگاره‌ای قوی و سالم – مهم‌ترین کاری که شما می‌توانید بکنید این است که هر وقت او گرسنه است به او غذا بدهید. نوزادی که هر وقت گرسنه‌اش بوده به او شیر داده‌اند فکر می‌کند: «زندگی چه خوبه. چقدر خوبه که می‌تونم شیر بخورم. وقتی مامان منو بغل می‌کنه و شیرمو می‌ده گرمای بدنشو خیلی دوست دارم. این دنیا واقعا جای خوبیه، چون هر وقت به اون می‌فهمونم که گرسنه‌امه به من شیر می‌ده. مطمئنم که همه چیز برای من و اطرافیانم خیلی خوب پیش می‌ره.»

 
حرارت
دومین احتیاج اساسی نوزاد حرارت است. ولی در این مورد احتیاجی به صحبت کردن نیست، زیرا نود و نه درصد مادرها بچه هایشان را خوب می‌پوشانند که سرما نخورند.
در مطلب بعد بحث نیازهای نوزاد را ادامه خواهیم داد.
مطالب مرتبط:

روانشناسی کودک - سوء تفاهم‌هایی درباره روانشناسی کودک


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">