کتاب و بازی نامگذاری اشیا - ( روانشناسی کودک قسمت هشتم )
کتاب و بازی نامگذاری اشیا
در مطلب قبل دیدیم چه کار باید بکنیم که کودکی نو پا در خانه در امنیت به اکتشاف دنیای دور و برش بپردازد. اکنون باید قدمی فراتر بردارید و کارهای جدیدی انجام دهید، کارهایی که موجب رشد فرزندتان میشوند. در ادامه به برخی از این کارها اشاره میکنیم.
کتاب از این پس یکی از وسایل بازی ضروری خواهد بود. به خاطر داشته باشید که مطالعه میتواند شامل نگاه کردن مجلههای کهنه و کاتالوگهایی باشد که افراد بالغ آنها را کتاب نمینامند.
در این سن میتوانید بازی نام گذاری روی اشخاص و اشیاء را دنبال کنید. به این ترتیب که با نشان دادن یک تصویر نام آن را با صدای بلند برایش تلفظ کنید.
اکنون میتوانید شروع به خواندن داستان کنید. او دوست دارد برایش قصه بگویند.
کتابها باید از جنس پارچه یا مقوا باشند زیرا کودک هنوز گرایش به پاره کردن صفحات آن دارد. او در این سن کتاب داستانهای مصور در سطح خودش را بسیار دوست دارد. این گونه کتابها در تمام سالهای قبل از مدرسه مورد استفاده قرار میگیرند. والدین میتوانند اول تصویرها را نشان دهند و بعد اسم آنها را بگویند. بعد هنگامی که کودک بزرگتر شد میتوان بازیهایی از این قبیل کرد، سگ، تراکتور، پیراهن و غیره را پیدا کن. کمی بعد تصویرها را به کودک نشان خواهید داد و او نام آنها را خواهد گفت.
برای رشد زبان کودک، نقش مادر بسیار مهمتر از نقش کتاب است. بازی نامگذاری روی اشیای دور و برتان را که در نخستین دوران کودکی شروع کردهاید ادامه دهید. این بازی را همه جا میتوانید بکنید. مثلا وقتی در ماشین هستید اسم تمام چیزهایی را که از کنارش عبور میکنید بگویید: کامیون، تراکتور، خانه، اتوبوس. وقتی با او به خرید میروید میتوانید بگویید: شیر، پرتقال، سیب، موز، ماهی، بیسکویت...
رشد زبان در کودک شامل دو عنصر اساسی است: زبان انفعالی (یعنی فهمیدن چیزهایی که به او میگویید) و زبان فعال (یعنی صحبت کردن.)
در سن قدمهای اولیه زبان انفعالی تسلط دارد. در واقع ارزشیابی این مرحله به عنوان انفعالی اشتباه است زیرا ذهن فرزندتان سعی میکند زبان مادریاش را که اطرافیان به آن صحبت میکنند فهمیده و آن را تقلید کند.
همین طور که در مطلب پیش اشاره کردیم رشد زبان کودک خردسال با صدا در آوردن از خودش شروع میشود. بعدها، او شروع به استفاده از زبان خاص خود میکند که عبارت است از تقلید کردن لحن و آهنگ صدای بزرگترها. از این زمان به مانند او با همان لحن خودش صحبت کنید، درست مثل اینکه یک محاوره واقعی با او برقرار میکنید. این مکالمه فقط تفریح نیست، با این کارتان به رشد زبان او کمک میکنید.
تقریبا با شروع این مرحله، اولین جملات یک کلمهای بر زبان کودک جاری میشوند. این لغاتِ تنها برای کودک معنای یک جمله کامل را دارند: «بیسکویت (من یک بیسکویت میخوام» یا «دَدَ (من میخوام برم بیرون » یا « بغل (بغلم کن)». خیلی کم هستند پدر مادرهایی که نسبت به این رابطهای که با یک کلمه برقرار میشود حساس نباشند. در سن هجده ماهگی کودک کلمات را جایگزین زبان خاص خود میکند. او از این پس میتواند با زبانش رابطهای اجتماعی برقرار کند.
کلماتی که کودک در این سن میداند بین ۳-۴ تا ۱۰۰ کلمه متغیر است. او ناگهان شروع به درست کردن جملات دو کلمهای میکند، مثل «نگاه کن» یا «بیا اینجا» یا «بریم پارک » یا «بیسکویت بده».
تعداد کلمات و چگونگی رشد زبان فرزندتان تا حد زیاد بستگی به این دارد که چگونه با او صحبت کرده باشید و چقدر با او بازی کلمات کرده باشید. هیچ کس بهتر از شما نمیتواند به رشد زبان او کمک کند و هیچ اسباببازی یا کامپیوتری نیز نمیتوان اختراع کرد که بتواند به اندازه شما در این مورد موثر باشد.
ممنوعیتها و تنبیه
همانطور که در درس پیش اشاره کردیم، بسیار مهم است که کودک را مجبور نکنید در محیطی زندگی کند که مخصوص افراد بالغ است. در این صورت کودک همیشه با یک سری محدودیتها و ممنوعیتها روبرو خواهد بود.
اما این بدان معنی نیست که نباید هیچ نوع محدودیت و ممنوعیتی برقرار کرد. مسلما باید این کار را کرد. ولی این ممنوعیتها باید به آتش بخاری و اجاق غذاپزی محدود شود که نمیتوان آنها را از محیط حذف کرد. و هنگامی که میخواهید ممنوعیتی بگذارید به «نه نه»، «دست نزن» گفتن قناعت نکنید. او نمیفهمد که این ممنوعیتها فقط مربوط به بعضی چیزهاست.
برعکس، لغاتی به کار برید که توضیح دهنده باشند مثل «نه، بخاری دستت رو می سوزونه» یا «نه، آتش بچه رو می سوزونه» یا «تو خیابون ندو، میخوری زمین دردت میگیره». با این کار به او میفهمانید که این چیز خاص (بخاری، آتش، چیزی دیگر) خطرناک است و به او صدمه میزند، و به این ترتیب به او چنین احساسی را القا نمیکنید که همه چیزهای دور و برش خطرناک هستند و نباید به آنها دست زد.
یکی از بهترین راههای جلوگیری از دست زدن به چیزی پرت کردن حواس کودک از آن شیئ است. خوشبختانه کودک خیلی راحت توجهش را از چیزی به چیز دیگر معطوف میکند. وقتی از این روش استفاده کنیم گویی جادوگری هستیم که به کودک میگوییم «اوه اوه، نگاه کن، ببین چه چیز جالب، عجیب و هیجانانگیزی دارم، الان اونو میدم به تو که باهاش بازی کنی!» (از کنار بخاری داغ که داشتی بهش میخوردی برو کنار!)
کودکی که شروع به راه رفتن میکند بسیار فعال است و بنابراین برگرداندن اجسام مختلف و یا برخوردش با اشیاء غیرقابل اجتناب است.
این مهم است که شما که معلم مدرسه-خانه او هستید برای هر بار زمین خوردنش اهمیت زیادی قائل نشوید. اگر هر بار که او زمین می خورد، ندوید و بلندش نکنید خودش بلند میشود. اگر هر بار که چیزی را برمیگرداند آن را بزرگ نکرده و درباره آن سخنرانی نکنید، در این صورت این زمین خوردنها برای او فقط به مانند وقفههایهای لحظهای و مزاحم و گذرا خواهند بود. به این ترتیب اعتماد به نفسش زیادتر میشود و زمین خوردنها را جزئی از اکتشافات روزمرهاش میشمرد.
متاسفانه بعضی از والدین در این سن شروع به استفاده از درلنبری به عنوان یک وسیله آموزشی میکنند. زدن درلنبری به کودک تا قبل از دو سالگی، مگر در موارد بسیار معدود بیمعنی است. اگر کودک موقع رد شدن از خیابان با سماجت به وسط خیابان بدود ممکن است مجبور شوید که به لنبرش بزنید. ولی مهم است که محیط خانوادگی یک کودک خیلی کوچک را طوری تنظیم کنید که صدها ممنوعیت وجود نداشته باشد و با جلب کردن توجهش به چیزهای دیگر رفتار او را کنترل کنید، بدون اینکه احتیاجی به تنبیه بدنی داشته باشید.
درلنبری برای بعد از دو سالگی است و قبل از آن قدغن است. اگر فکر میکنید که خیلی عصبانی میشوید و او را زیاد «تنبیه» میکنید به یک روانشناس احتیاج دارید که برای رفع مسائلتان به شما کمک کند.
یکی از دلایلی که پدر و مادرها فرزندانشان را در سنین پایین کتک میزنند این است که فکر میکنند که آنها از روی قصد خرابکاری میکنند. مثلا مادر فرزندش را در کتابخانه در حالی که دارد زیباترین کتابش را پاره میکند غافلگیر میکند. او فکر میکند که کودک از روی مخالفت و بدجنسی این کار را میکند و او را کتک میزند. در صورتی که اصلا این طور نیست. یک بچه چهارساله ممکن است این کار را به خاطر احساس مخالفت و خرابکاری انجام دهد ولی یک کودک کمتر از دو سال نه.
برای بچه کمتر از دوسال، پاره کردن صفحات کتاب بخشی از اکتشافات علمی جهان کتاب است و بیشک چند صفحهای از کتاب راهم در دهانش میگذارد. یک مادر نباید رفتار طبیعی یک کوچولو را که مشغول کشف دنیاست با رفتار لجوجانه یک بچه بزرگ اشتباه بگیرد. کودک را به خاطرداشتن خصوصیات خاص سنش نمیتوان توبیخ کرد.
در مطلب آینده در مورد غذا دادن به کودک و رفتار او نسبت به بدن خودش صحبت خواهیم کرد.
برگرفته شده از " درسنامه "
مطالب مرتبط :
سوء تفاهمهایی درباره روانشناسی کودک
چشمانداز سال اول زندگی کودک - بخش دوم
چهار توصیه برای سال اول زندگی کودک