نیازهای کودک سه تا شش ساله ( روانشناسی کودک قسمت 17 )
نیازهای کودک سه تا شش ساله
کودک به طور طبیعی گرایش به صرف انرژی دارد. یک بار در رستورانی روبهروی یک زن و شوهر و فرزند حدود چهار سالهشان نشسته بودم. کودک تمام مدت روی صندلیاش تکان میخورد و جایش را عوض میکرد. پدر طفل که دیگر حوصلهاش سر رفته بود، فریاد زد که «نمیتونی یه لحظه آروم بنشینی؟» دلم میخواست بگویم که (البته فقط دلم میخواست): «نه، نمیتونه، همون طور که شما هم در سن او نمیتونستین». به عبارت دیگر این پدر انتظار داشت فرزندش آن پختگی زیستشناختی را داشته باشد که در سن او امکانپذیر نبود.
اطفال احتیاج دارند بدوند، بپرند و فریاد بکشند. اینها درست خلاف خواستههای افراد بالغ است که به آرامش احتیاج دارند و میخواهند همه جا آرام و منظم باشد. به این علت است که ارضای کامل احتیاجات زیستشناختی کودک برایمان کمی مشکل میشود.
اما اگر اجازه ندهیم کودک انرژی عظیمش را به صورت سازندهای به کار گیرد، آن را صرف خرابکاری خواهد کرد.
اگر به کودکی که در سنین پیش از از دبستان است زیاده از حد فشار آوریم که در خانه آرام و مهربان باشد، بعدها از دوستانش عقب خواهد افتاد. او تعادل لازم برای هماهنگی حرکات عضلانی را ندارد تا بتواند چالاکی لازم برای بازیها و ورزشهای مختلف را به دست آورد. در نتیجه در برقراری رابطه طبیعی با رفقایش دچار اشکالاتی خواهد شد. حتی بیشتر از اینها، چالاکی لازم برای انجام حرکات، پایه قابلیتهای ذهنی است که، مثلا در خواندن ظاهر میشود.
تا آنجا که میتوانید برای فرزندتان امکانات لازم برای بالارفتن، خزیدن، دویدن و افتادن را فراهم آورید.
حتما برایتان این مسئله مطرح میشود که اینها چه ارتباطی به فعالیتهای ذهنی مانند خواندن دارد؟ این ارتباط خیلی بیشتر از آن است که بتوانید تصورش را بکنید. اگر کودکی به طرز صحیحی جهتیابی را یاد نگرفته باشد کلمات را درست نمینویسد. مثلا در نظر بگیرید که تفاوت حروف ث و پ فقط در نقطههایی است که در بالا یا پایین آنها گذاشته می شود. اگر فرزندتان در پنج و شش سالگی جهتیابی صحیح را یاد نگرفته باشد برای خواندن و نوشتن این دو حرف دچار اشکال خواهد شد.
کنترل حرکات خودجوش
نوزاد به صورت یک وحشی به دنیا میآید که قادر به کنترل حرکاتش نیست. زمانی که به دوره قدمهای اولیه نزدیک میشود، این کنترل هنوز بسیار ابتدایی است. اگر کودک دیگری اسباب بازیش را بردارد، احتمالا او را کتک میزند تا آن را پس بگیرد. اگر پایش به چیزی گیر کند و زمین بخورد، مسلما لگدی حواله آن میکند. ولی بین سه تا شش سالگی او به طور جدی برای برقراری سیستم کنترل حرکات خودجوشش کار میکند. اما این کار یک روزه انجام نمیگیرد. اگر شما با مهارت و به طرزی عاقلانه او را در پیش از دبستان در این مورد یاری کنید، زمانی که شش سالش میشود به احتمال خیلی زیاد به اندازه رضایتبخشی این کنترل را فرا گرفته است.
این بدین معناست که میتواند جلو خود را بگیرد که نه دزدی کند، نه دیگری را بزند و کلا بتواند مانع بروز هرگونه رفتاری شود که در مدرسه برایش دردسر ایجاد کند. به عبارت دیگر از سن شش سالگی به بعد، قاعدتا شما با موارد زیادی که در آن زدن در لنبری لازم باشد مواجه نخواهید شد.
بعضی از والدین تصور میکنند که وقتی یک بار به کودکی گفتند«نه» او باید بلافاصله اطاعت کند. خیلی وقتها میشنویم که پدر یا مادری فریاد میکشد «نمیفهمی نه یعنی چی؟» البته که او میداند، ولی سیستم کنترل او پختگی لازم برای مواجهه با این «نه» را ندارد.
لازمه آموختن آن به کودک تکرارهای متعدد در سن پیش از دبستان است. زمانی را به یاد آورید که فرزندتان شروع به صحبت کردن کرده بود. او با بیان جملات پیچیده شروع به صحبت نکرد ، او با جملات یک یا دو کلمهای شروع به صحبت کرد و سپس به تدریج به جملات پیچیدهتر عادت کرد. والدین معمولا در مورد یادگیری زبان فرزندشان صبورند. آنها باید در مورد رشد قابلیت کنترل حرکات خودجوش فرزندانشان نیز همان قدر صبور باشند.
دو اشتباه عظیم والدین :
1- هیچ چیزی از طفل نخواهیم، که در این صورت کودک شش ساله در همان مرحله دو سالگیاش باقی میماند. در این حالت او قادر به کنترل اعمال ضداجتماعیاش نخواهد بود.
2- پدر و مادر به کودک فشار بیاورند که زودتر از آن زمانی که تواناییاش اجازه میدهد، خود را کنترل کند، مسائل متعددی به وجود میآید: غذا نخوردن، وقت بیهوده تلف کردن، جویدن ناخن، ترس و کابوس. اینها همه جوابهای ناآگاهانه و غیر مستقیم کودک به فشارهایی است که بر او میآورند تا زودتر از آنچه باید کنترل اعمالش را فرا گیرد.
والدین باید توقعاتشان را جهت کنترل اعمال ضد اجتماعی کودک به تدریج بالا برند. در این زمان زبان کودک رشد کافی جهت درک و جذب این کنترل را دارد. اگر به کودک اجازه دهیم احساساتش را با کلمات بیان کند، به او کمک میکنیم توانایی کنترل غرایز و اعمال ضد اجتماعیاش را به دست آورد. اگر اجازه دهیم به خواهرش بگوید از او متنفر است، کوشش او را برای خودداری از زدن و یا شکستن اسباببازیهای خواهرش راحتتر میکنیم. میتوانید به او بگویید: «نه تو نباید خواهرتو بزنی، ولی میدونم که خیلی از دست اون عصبانی هستی و دلت میخواد اونو بزنی، پس برو یکی از اسباب بازیهاتو به جای اون بزن.»
عروسکی در اختیار فرزندتان قرار دهید که مخصوص«کتک خوردن باشد». به این ترتیب زمانی که کودک عصبانی است و دلش میخواهد مثلا خواهر یا برادرش را بزند، میتواند این عروسک را بزند.
در مطلب بعد به بحث جدا شدن کودک از مادر میپردازیم.
- ۹۴/۰۹/۱۴